(ع ضمیر، اِ) رجوع به هذا شود.

(ع ضمیر، اِ) یعنی آن . (ناظم الاطباء).

[ذ ] (ع ص ) یوم هاذر؛ روز سخت گرم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شدیدالحّر. (اقرب الموارد).

[ ذ ] (ع اِ) میانه ٔ شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسطاللیل . (اقرب الموارد). ◄ اول شب . ◄ بقیه ٔ شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).

(اِخ ) (کوهستان ...) محلی است در نواحی مغربی آشور که اسرائیلیان بدانجا برده شدند. (قاموس کتاب مقدس ).

(اِخ ) (امیل ) سیاستمدار چک، متولد در تروه -اسوینگ به سال 1872 م . و متوفی به سال 1954 م . وی رئیس جمهور آن کشوربود و در سال 1939 م . تسلیم قوای نظامی هیتلر شد.

[ ن َ ] (ع ق مرکب ) اینک . (ناظم الاطباء). آن ذا.

[ها ک َ ] (ع ق مرکب ) همچنین . (آنندراج ) (از غیاث ).

(ع ادات استفهام ) این کلمه در عربی بر شش وجه می آید: اول آنکه ما استفهام است و ذا اشاره مانند ماذا التوانی . دوم آنکه ما استفهام است و ذا موصول مانند ماذا تفعل . سوم آنکه ماذا بطور مرکب استفهام را رسا ...

[ اِ ] (ع حرف ربط) چون . وقتی . (غیاث اللغات ). ◄ پس . (غیاث اللغات ). و تکون للمفاجاةو لغیرها. (منتهی الارب ). ناگاه . (غیاث اللغات ). ◄ و قد تکون زائدة نحو: حتی اذا اتوا علی وادی النمل (قرآن 18/27)؛ ...